عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)

ساخت وبلاگ
چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه، چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن  ؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟ همایون لبخندی میزنه و میگه : ملکه انگلستان میت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 206 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

مردی به همراه دو کودکش داخل اتوبوس بودند. بچه ها شیطنت و سر و صدا می کردند و مرد هم در فکر فرو رفته بود. مردم با هم پچ پچ می کردند و می گفتند عجب پدر بی ملاحظه ایست و بچه هایش را آرام نمی کند! بالاخره یک نفر بلند شد و به مرد گفت: چرا بچه هایت را آرام عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 214 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

سلام دوست جونیای من دوست دارید یه کار خوب کنید؟ از اینکه نسبت به اطرافیانم و واقعیت هایی که تو زندگیای خیلیا ممکن اتفاق بیفته احساس تنفر به خودم پیدا می کردم همیشه دغدغه کمک به دیگرانو داشتم ، من که آدم خوبی نبودم یه روز یکی از دوستام بهم گفت بیا ی عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 241 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

پسر بچه ای فیلمی درباره امپراطور چین میدید. فیلم که تمام شد رو کرد به مادرش و گفت: مامان منم وقتی بزرگ شدم مثل این امپراطور هفت تا زن میگیرم. یکی آشپزی کنه... یکی لباسامو بشوره... یکی خونه رو تمیز کنه... یکی برام آواز بخونه... یکی منو ببره حمام... عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

سلام(:

خوبید(:

عید مبعث بر همه ی مسلمان جهان علل خصوص بلاگری های عزیز تبریک میگم(:

میخوام وب کم بخرم کسی تا حالا خرید یا میتونه راهنمایی کنه چی بخرم و از کدوم شرکت

قیمت هم مهم نیست فقط کیفیتش خوب باشه(:

لطفا کمک کنید مرسی(گل)

عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

مولانا میگوید : روزی از کنار مسجدی رد میشدم و دیدم عده ای دست به دعا برداشته اند و میگویند : خدایا کافران را بکش، رفتم تا به کلیسایی رسیدم و دیدم در آنجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و میگویند : خدایا کافران را بکش. رفتم تا به در میخانه ای رس عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28



پیرمرد مثل هر روز، گوشی تلفن را برداشت و شماره گرفت. می دانست که باز مثل هر روز و هر دفعه، با نگاه به شماره آسایشگاه، کسی گوشی را برنمی دارد. پیرمرد، باز مثل هر روز، صدای پسرش را روی پیامگیر شنید... و آرام گرفت.


عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

تا زمانیکه روزگار شما را چندین بار به زمین نکوبیده باشد نمی توانید به معنای واقعی بهای زندگیتان را درک کنید . تا وقتی که دلتان نشکسته باشد نمی توانید کاملاً قدر عشق را بدانید . و مادامیکه با غم و اندوه آشنا نشده باشید قادر نیستید ارزش خوشبختی را عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28

پیرزن با شور و شوقی وصف ناپذیر، نقشه‌هایی را که سالها به آن فکر کرده بود عملی کرد.  خانه‌ چند طبقه‌اش را فروخت و برای هر یک از فرزندانش آپارتمان مستقل خرید تا راحت زندگی کنند.  طبق نقشه‌هایش قرار بود به نوبت میهمان فرزندانش شود تا چند روز عمر بگذرد. عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:28